قلم چرخید و فرمان را گرفتند


ورق برگشت و ایران را گرفتند

به تیتر (شاه رفت) اطلاعات


توجه کرده کیهان را گرفتند

چپ و مذهب گره خوردند و شیخان


شبانه جاى شاهان را گرفتند

همه از حجره ها بیرون خزیدند


به سرعت سقف ایوان را گرفتند

گرفتند و گرفتن کارشان شد


هر آنچه خواستند آن را گرفتند

به هر انگیزه و با هر بهانه


مسلمان نا مسلمان را گرفتند

به جرم بد حجابى بد لباسى


زنان را نیز مردان را گرفتند

سراغ سفره ها نفتى نیامد


ولیکن در عوض نان را گرفتند

یکى نان خواست بردندش به زندان


از آن بیچاره دندان را گرفتند

یکى آفتابه دزدى کرد افشا


به دست آفتابه داشت آن را گرفتند

یکى خان بود از حیث چپاول


دو تا مستخدم خان را گرفتند

فلان ملا مخالف داشت بسیار


(مخالفهاى ایشان را گرفتند)

بده مژده به دزدان خزانه


که شاکیهاى ایشان را گرفتند

چو شد در آستان قدس دزدى


گداهاى خراسان را گرفتند

به جرم اختلاس شرکت نفت


برادرهاى دربان را گرفتند

نمیخواهند چون خر را بگیرند


محبت کرده پالان را گرفتند

غذا را چون که آشپز شور میکرد


سر سفره نمکدان را گرفتند

چو آمد سقف مهمان خانه پایین


به حکم شرع مهمان را گرفتند

به قم از روى توضیح المسائل


همه اغلاط قران را گرفتند

به جرم ارتداد از دین اسلام


دوباره شیخ صنعان را گرفتند

به این گله دو تا گرگ خودى زد


خدایى شد که چوپان را گرفتند

به ما درد و مرض دادند بسیار


دلیلش اینکه درمان را گرفتند

مقام رهبرى هم شعر گوید


ز دستش بند تمبان را گرفتند

همه اینها جهنم،این خلائق


ز مردم دین و ایمان را گرفتند